آلو پوجی

الو پوجی یعنی هلو!

آلو پوجی

الو پوجی یعنی هلو!

کچل شناسی1

مبحث نخستین در باب کچل شناسی و آداب الکچلا!(کچلان - جمع کچل)
کچل بر وزن فَعَل به موجودی اطلاق می شود انسان تمام که قسمت زیادی از موی سرش ریخته باشد! و آن بر دو قسم است قسم اول جلو سرشان ریخته و مابقی کله موی دارد که به آنان بلند پیشانی نیز می گویند و قسمت الثانی مرکز سرشان از مو خالی گشته و مابقی مو دارد و به آن ها می گویند رأس الخالی!
برخی گونه های کچل ها به فکر کاشت مو می افتند و با صرف هزینه ی نه چندان گزاف موی را بر سرشان می کارند و از جمع کُچلا بیرون می گردند.
نقل است که شخصی نزد ما آمد و از ریز مو شکایت کرد. ما برای دلگرمیش گفتیم نگران نباش اغلب کچل ها پولدار می شوند و این نشانه خوبی برای بهبود معیشت توست و برو خدای را شکر کن که مویت سپید نگشته!
ریزش موی مردان یا کچلیسم باعث رونق بازار اطبای کاشت مو گردیده و در ماهپاره بسیار تبلیغ می کنند و در این طریق گوی سبقت را از یکدیگر سرقت می نمایند!
آورده اند که در زمان های قدیم اشخاص بزرگی که کچل می شدند هرگز دستار از سر برنمی داشتند و چه بسا بلند پیشانیانی که هر گز کسی کله ی کچل آن ها را ندید و تا آخر عمر حسرت دیدن کله کچلشان به دل مسخره کنندگان ماند! روزی از روزها یکی از این بزرگان بر الاغی سوار بود و از راهی گذر می فرمود، طبق خوی دائمی دستار برسر نهاده بود و طی طریق می فرمود. گرمای هوا وشرجی باعث تعریق سر مبارکش و به طبع آن خارش سر شده بود.
برای رهایی از این مخمصه سر را از روی دستار می خاراند و حاضر نبود سرش را بیرون کند تا بتواند بهتر بخواراند و هوایی بخورد. مردکی او را دید گفت ای بزرگ ما بهتر آن نیست که دستار را برداشته و آنگاه سر مبارک را بخوارانید؟
ایشان از این اسائه ادب بسیار برآشفتند و با تندی فرمودند: ای نادان اگر ... {فلان جای بدنت} بخواراند تو برای خوارندنش شلوارت را پایین می آوری؟!

سلام

چندیست که وادی اینترنت و وبلاگ شهر رویدر از شربت قلم و ادب و شعر تهی گشته و کسی را یارای شعر سرودن و جرات طنازیدن نیست.
و این فقدان  بنده را بر آن داشت تا راه به انتها نرفته ی وبلاگ های ادبی معطله و مخککه*(خاک خورده) را امتداد داده و در این راه از مرکب طنز و هزل سواری جوید بلکه با چکه های فونت های مجازی لبخندی حقیقی بر لبها نقش بندد و آلام دنیوی را چندی به نسیان سپارد.
سعی و همت بر این است تا در این راه جرعه صحبت را به حرمت بنوشیم و شرط ادب را در محضر خرد نگه داریم و باشد که بزرگان را به تازیانه تحقیر نرانیم و دامن همدگر را به لکه اهانت نیالاییم.
از این رو از بردن نام کسان حتی الامکان پرهیز نموده و همت در آن داریم تا از هزل به هجو در نیوفتیم.