چندیست که وادی اینترنت و وبلاگ شهر رویدر از شربت قلم و ادب و شعر تهی گشته و کسی را یارای شعر سرودن و جرات طنازیدن نیست.
و این فقدان بنده را بر آن داشت تا راه به انتها نرفته ی وبلاگ های ادبی معطله و مخککه*(خاک خورده) را امتداد داده و در این راه از مرکب طنز و هزل سواری جوید بلکه با چکه های فونت های مجازی لبخندی حقیقی بر لبها نقش بندد و آلام دنیوی را چندی به نسیان سپارد.
سعی و همت بر این است تا در این راه جرعه صحبت را به حرمت بنوشیم و شرط ادب را در محضر خرد نگه داریم و باشد که بزرگان را به تازیانه تحقیر نرانیم و دامن همدگر را به لکه اهانت نیالاییم.
از این رو از بردن نام کسان حتی الامکان پرهیز نموده و همت در آن داریم تا از هزل به هجو در نیوفتیم.